او
Ou
مرثیه خونن، واسه گربهها, دل میسوزوننواسهی سگا دینشون، انسانیته, حرفاشون، حرف بی رگا بنیآدم اعضای یکدیگرند, قبول دارن اینو بشرطی که اون آدم، آبی باشه، رنگ چشاش, بمیرن تو غزه هزاران نفر مهم نیس، اما اگه توو پاریس, یه نفر بمیره، میمیرن براش یکی بپرسه از این جماعت, که فکر میکنن: خیلی زرنگن اگه یکی خونهشونو بگیره, بازم میگن: جنگ بده، یا میجنگن؟ چیکار میکنن واسه ی خاکشون, وقتی دشمن به جنگ اومده می خواد ایران چند تیکه کنه, بازم میشیننو میگن جنگ بده ؟ روبروی گرگای داعش, یه نفر مث کوه، میایسته تروریست بزرگ و نوچههاش، حالا میگن: خودش تروریسته عجب عقلی، عجب رویی, عجب دنیای وارویی یکی هفتاد ساله، میکُشه, یکی فریاد میزنه: بسه تو منطق این بیوجودا, حق به اون اولی میرسه عجب عقلی، عجب رویی, عجب دنیای وارویی