سیری چند
Siri Chand
اعتراض من به جا اعتراض تو به جا اعتراض حق ماست من به عدهای کــه فرصت اگر شود مثل گرگ زوزه میکــشند مثل کــرکــسان منتظر به لقمــههای مرده دلخوشند اعتراض میکــنم اعتراض من به این تحجر مدرن اعتراض من به اغتشاش بی ثمــر به شهروند بی خبر همــیشگی است ننگ بر کــسی کــه گفته زنده نیست زن ما کــه قرنهاست گفتهایمــ، زن زندگی است من به اختلاس گلهای موشها من به اقتصاد خسته از وطنفروشها اعتراض میکــنم من به زحمــهای بیشمــار بر تمــام باورم روی شانههای کــشورمــ، بر درخت بار آورم اعتراض میکــنم عدهای کــه نان به نرخ روز میخورند عدهای کــه آب آسیاب دشمــناند عدهای کــه روی خستگی میهمــنم دراز میکــشند عدهای کــه خون این همــه شهید را به وعدههای پوچ دشمــنان فروختند از من و تو نیستند اعتراض میکــنم به عدهای کــه هیچ نیستند عدههای بی وطن، عدههای بیوطن اعتراض میکــنم