
نأتي (می آییم)
Naati
یه داستان تلخ سیزده صفر چهار بود که یه پاسبان استبل که اسم شاه روشه یه چراغ بی نفت که مدعی فانوسه یه چکمه پوش غزاق، این شروع کابوسه کابوس یه صدف که جدا شه از مروارید اشک غیرت مردا که خون شد و بارید چاهی که انگلیس بسته بهش غلاده تیر بار قلدریش تو صحن گوهر شاده کابوس یه جنگ، جنگ با خدا سمفونی پول و عرض تئوری ربا نت های ب الف نون و کاف آه ماراتون وام، نزول، سقوط توی چاه کابوس کابوس که پادشاه کشورتو اجنبی بزاره برداره، آقا بالا سرتو یه داستان تلخ دیگه سیزده، بیست شروع شد بی خیال، سیزده بیست شروع شد ایران من فدای تو ای سرو سربلند مهرت کشیده قلب زمین و زمان به بند ای خواستگاه مردی و آزادگی و عشق دور از تو باد آتش هر فنته و گزند ایران من شکوه تو همواره جاودان گرم است از طلعلع نامت دل جهان ای سینه ات صحیفه سرخ حماسه ها ای ذره ذره خاک تو در اوج آسمان یه داستان شیرین سیزده، پنج و هفت دست بوست ملکه، رخت بستو رفت درسته موریانه هات هنوز توی این تنن ولی خدایی نگذریم، خیلی کودنن بگذریم غزل شروع کنم برات از آسمون از اون حماسه ها که خلق شد با گوش و خون از اون پدر پسر برادرای توو دلی از اون زنا و مادرا و دخترای سوگلی از اون مادری که قبل پر دادن کبوترش میگه قربونی خدا که زشته پس گرفتنش حالا این ماییم و قصه های خنده دار که مفت برا ببرن کارگرا بمیرن سر کار ما سر سر داریم که سربلند شدیم بعده چهارده قرن می خوای که سرو خم کنیم؟! ترلامپ و بنجامین و آل سعود اشرف، فرح همه در حال سقوط ایران من فدای تو ای سرو سربلند مهرت کشیده قلب زمین و زمان به بند ای خواستگاه مردی و آزادگی و عشق دور از تو باد آتش هر فنته و گزند ایران من شکوه تو همواره جاودان گرم است از طلعلع نامت دل جهان ای سینه ات صحیفه سرخ حماسه ها ای ذره ذره خاک تو در اوج آسمان