دوراهی ۲
Dorahi 2
اتش واژه به مجرای قلم افتاده است لرزه بر دشمن و کاخ ستم افتاده است وقت بد مستی و گرگان و شغالان شده است زوزه ی دشمن این خته فراوان شده است رجز حرمله در بادی بسیار شده است نوبت شورش بر دشمن قدار شده است در دفاع از وطنم نیزه و خنجر داریم ای ابوجهل بدان هادی و رهبر داریم در سف دشمن خود ولوله ای میفکنیم خیمه خسمه زبون به جهان میشکنیم حال دلیریم به رگ خون سیاوش داریم مثل شیریم به کف نیزه آرش داریم راه ما راه حسین است دلیر رهبر ماست شوق ایمان و شهادت به دل و باور ماست این خسیسه سفت دامن ایرانی ها شاهد صحبت ما رعد سلیمانی ها رجز حرمله در بادی بسیار شده است نوبت شورش بر دشمن قدار شده است در دفاع از وطنم نیزه و خنجر داریم ای ابوجهل بدان هادی و رهبر داریم در سف دشمن خود ولوله ای میفکنیم خیمه خسمه زبون به جهان میشکنیم حال دلیریم به رگ خون سیاوش داریم مثل شیریم به کف نیزه آرش داریم