القدس لنا
Alghodso Lana
فاطمیهست و این آتش بر خانهی زهرا همان است که دیدی کربلا، بر تن هر خیمه نشسته همان شعله که امروز مشعلی گشته به دستِ سمبل جنگ و شرارت نامش آزادی و تمثیل اسارت آتشافروزی این دوزخیان، شیوهی نمرود انس دارند، شیاطین، همه با آتش و با دود جِبت و طاغوت زمانند، هویدا هُبَل و لات و مناتند، نمایان در پیِ کشتن نورند و نجابت قتل غیرت، هدف لشگر شیطان جمع کودککش و هاران جهان، جمع در دل قدس، به خونخواهی از این حرمله، بر پا شده طوفان لشگر فاطمیان، زینبیان، حیدریانند، خروشان حیدر, حیدر حیدر علی فاطمیهست هر آنجا که تو با فتنه و لابی طرفی دل به دریا ندهی، باختهای جای آن، با چه سرابی طرفی فاطمیهست، خروش تو کجاست؟ فاطمیهست، چرا بیطرفی؟ نور و ظلمت چه عیانند کجایی تو و همراه که هستی؟ امتحان است دوباره بگو دل به چه بستی؟ امتحان است همان میز که جای تو نبودهست و نشستی نکند غاصب حقی شده باشی و کِشد آه، همان دل که شکستی نکند جای خداوند، خودت را بپرستی شیخ الاسلام شوی، حجت الاسلام شوی آیت الله شوی، مجتهد راه شوی امتحان میرسد و میبینی با دل و تیغ و زبان در صف باطلی و دشمن مولای زمان ناگهان میبینی سیف الاسلامی و با معنی اسلام به جنگ ناگهان میبینی تو که حاضر بودی، جان بدهی پای علی نفس، آورده تو را، در صف اعدای علی حیدر, حیدر حیدر علی فاطمی باش، وفا کن به قراری ازلی فاطمیها همه هستند، فقط پای علی حجت حجت عالم حجت ماست، همان فاطمهای که تک و تنها، رجزخوان علی شد تیغ پنهان علی شد فتنه بر پا شد و زهرا همسر شیر خدا، شیر خروشان علی شد یک تنه، لشگر میدان علی شد همه رفتند و در آن معرکه، تنها فاطمه ماند و صدا زد: علی مولا فاطمیهست، فقط یار علی باش مالک و میثم و سلمان و اویس و حُجر و عمار علی باش قاسم و احمد و چمران همت و کاوه، علمدار ولی باش فاطمیه ست، قوی باش حیدر, حیدر حیدر علی