ما مردم
Ma Mardom
کیستی ای که جهانی به تمنای تو حیران هر چشمه که جوشان شده هر ذره که چرخان سیاره که گردان شده دنبال تو افتان خیزان شده هر درد که درمان شده هر ابر که باران شده هر گندم اگر نان شده بر سفره ی جود و کرم توست که مهمان شده من مسلمان شده ی روی توام سوی توام، خاک سر کوی توام کاش قدم بر سر این ذره ی ناچیز گذاری که تو آرام و قراری به دل خسته و زاری قراری، قراری میرسد آن مه غایب پسر آن یل غالب شود خاطرمان شاد، ز حق میرسد امداد رود ظلم ز بنیاد، رود ظلم ز بنیاد، رود ظلم ز بنیاد ای دل و جان حیدر حیدر جان جهان حیدر، حیدر آخر ز غمت میمیرم داغ نهان حیدر حیدر کیستی ای که تو را کعبه به آغوش گرفته است به هنگام ولادت به لب آورده شهادت به ولایت به تمنای وصالت چنان مست دریده است گریبان و زده چاک به پیراهن خود ای پدر خاک که افلاک به دنبال تو بود از ازل و نام تو شهد عسل و چشم تو بیت الغزل و عدل تو ضرب المثل و غیرت تو بی بدل حب تو خیر العمل ای عقیق یمنی سنگ تو را سینه زد و مدح تو را گفت و چنین است که والا گهر افتاده و دُر نجف از شاه نجف شان نکو یافته اینگونه که در دست بزرگان زمان است و نشان است و عیان است که حیدر چو به سنگی نظری داشته باشد گهر از سنگ بسازد به دل عرش بتازد که خدا نیز بنازد به تو در سوره ی انسان بنازد و بنازد میرسد آن مه غایب پسر آن یل غالب شود خاطرمان شاد، ز حق میرسد امداد رود ظلم ز بنیاد، رود ظلم ز بنیاد و زمین میشود آخر، حیدر آباد ای دل و جان حیدر حیدر جان جهان حیدر، حیدر آخر ز غمت میمیرم داغ نهان حیدر حیدر