Heidar Abad

حیدر آباد

Heidar Abad

حیدر آباد

حیدر آباد

Heidar Abad

انتشار
خرداد ۱۴۰۲
مدت
04:20

کیستی ای که جهانی به تمنای تو حیران هر چشمه که جوشان شده هر ذره که چرخان سیاره که گردان شده دنبال تو افتان خیزان شده هر درد که درمان شده هر ابر که باران شده هر گندم اگر نان شده بر سفره ی جود و کرم توست که مهمان شده من مسلمان شده ی روی توام سوی توام، خاک سر کوی توام کاش قدم بر سر این ذره ی ناچیز گذاری که تو آرام و قراری به دل خسته و زاری قراری، قراری می‌رسد آن مه غایب پسر آن یل غالب شود خاطرمان شاد، ز حق میرسد امداد رود ظلم ز بنیاد، رود ظلم ز بنیاد، رود ظلم ز بنیاد ای دل و جان حیدر حیدر جان جهان حیدر، حیدر آخر ز غمت میمیرم داغ نهان حیدر حیدر کیستی ای که تو را کعبه به آغوش گرفته است به هنگام ولادت به لب آورده شهادت به ولایت به تمنای وصالت چنان مست دریده است گریبان و زده چاک به پیراهن خود ای پدر خاک که افلاک به دنبال تو بود از ازل و نام تو شهد عسل و چشم تو بیت الغزل و عدل تو ضرب المثل و غیرت تو بی بدل حب تو خیر العمل ای عقیق یمنی سنگ تو را سینه زد و مدح تو را گفت و چنین است که والا گهر افتاده و دُر نجف از شاه نجف شان نکو یافته اینگونه که در دست بزرگان زمان است و نشان است و عیان است که حیدر چو به سنگی نظری داشته باشد گهر از سنگ بسازد به دل عرش بتازد که خدا نیز بنازد به تو در سوره ی انسان بنازد و بنازد می‌رسد آن مه غایب پسر آن یل غالب شود خاطرمان شاد، ز حق میرسد امداد رود ظلم ز بنیاد، رود ظلم ز بنیاد و زمین میشود آخر، حیدر آباد ای دل و جان حیدر حیدر جان جهان حیدر، حیدر آخر ز غمت میمیرم داغ نهان حیدر حیدر

قدرت گرفته از
پانافر
Panafor